اما اون تصمیمی که گرفتم!
بعضی وقتا یه سری از تصمیمات رو میگیریم اما برای عملی شدنش فقط خواست و تلاشِ ما نیست که اون رو به سرانجام میرسونه! من خواستم، قدم برداشتم و شروع کردم... من خواستم ولی چون پنجاه درصد ماجرا من نبودم، نشد! و اونجا بود که آغاز شد پایان...
نمُردم اما خیلی سخت بود... خیلی بهم فشار اومد... اما خیلی چیزا برام روشن شد... درسته که سخت ترین کاری که میتونستم رو کردم و از غرورم مایه گذاشتم و پا روی رویا و آرزویی که داشتم گذاشتم اما دیگه مطمئنم و ته دلم میدونم اگر بعداً راه دیگه ای رو برم نه حسرت میخورم و نه پشیمونم چون تا تهش رو رفتم و دیدم این راه برای من و زندگیم به بن بست میرسه و من از اون چه که میخواستم سهمی نداشتم. پس با دلی آسوده و مطمئن بقیه ی راهم رو ادامه میدم. فعلا همین کافیه برام...
سخته پذیرشش برام اما خب بهتر از تعلیق و بلاتکلیفیه این چند سال اخیره...
Grw Rn...برچسب : نویسنده : 8nastaranseddighic بازدید : 98